پس از انقلاب و علی الخصوص پس از سال 67 که قانون اساسی تغییر کرد یک چیز همیشه پای ثابت نظام ما بود.
هر گاه تاریخ انتخابات در سالنامه آن سال قرار گرفت
بحث بر سر شرکت در انتخابات و دادن اندک فضای باز سیاسی و استفاده از حق رای !!!! و رفرم مدنی و .... مطرح میشود
این پای ثابت تا پیش از انتخابات چنان محکم میشود که گویی در یکی از نیمه دموکراتیک ترین کشورهای دنیا زندگی میکنیم
صحبت از رضا خان اسلامی و آزادی مطبوعات و عدم برخورد با مقوله حجاب و آزادی انتقاد از رهبری (البته از طریق دفترشان نه عمومی !!!!)کمترین سرابی است که توسط حاکمیت به نمایش در می آید
اما همین پای ثابت دموکراسی به مجرد اتمام انتخابات چنان قطع میشود که گویی اصلا پایی وجود نداشته
بعد از انتخابات آنچه حجت است و فصل الخطاب , صحبت های رهبری است.
اما چرا باید چنین انتخاباتی برگزار شود ؟
حاکمیت در این مدت نشان داده برای قانع کردن هواداران خود ( در باب مسئله آزادی رای و عدم وجود دیکتاتوری )و نه برای جریان مخالف , نیاز شدید به برگزاری این رفراندم جمهوری اسلامی دارد(حالا خودتان قضاوت کنید انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری چه ارتباطی به رفراندم جمهوری اسلامی دارد؟؟؟)
شوق و اشتیاق پیش از انتخابات مسئله ای که باید بهر شکل ممکن ایجاد شود
و لزوما جز با ایجاد دو جبهه امکان پذیر نمی باشد
در دوره اصلاحات علیرغم شرایط بهتر اقتصادی و با وجود اندک فضای باز سیاسی که هر چه به انتهای دوره اصلاحات رسید کمتر و کمتر شد , این وظیفه خطیر به گردن اصلاح طلبان سپرده شد.
اما اصلاح طلبانی که درشان افراطی ها هم بودند(البته از منظر آقایان)
اصلاح طلبان ذره به ذره تسویه شدند. یا به زندان افتادند یا مجبور به فرار شدند تا ماند انچه امروز اصلاح طلبان در عمل ولایت مدار هستند
اینها که دیگر رمق ویترین شدن برایشان نمانده
جریان به زعم آقایان انحرافی هم که توانایی تحریک پایگاه های اجتماعی را ندارد
پس چه کنیم ؟
راه حل بهره گیری فرصت از تهدید است
یعنی اگرچه نزاع قدرتی در بالای حاکمیت بین احمدی نژاد و خامنه ای هست .
اما این نزاع میتواند منافعی هم برای نظام(نظام هم که معلوم است چه کسی است)
این بازی,بازی مرگ ,اگرچه جزیی باشد ولی باید آنچنان عمیق بنماید تا بیننده حتی جرات شک کردن نداشته باشد
از طرف دیگر چه این بازی حقیقی باشد چه سیاه بازی . ورود اصلاح طلبان دست چندم بی خطر که حداکثر توانشان ایراد گرفتن از معاون وزیر است !!!بمراتب بهتر از افراد همان جریان موسوم انحرافی با احتمال تشنج است .
اما آقایان اصلاح طلب گویا نمیدانند خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
روزی صحبت از آشتی و بخشش این و آن است.
روزی جلسات محرمانه
و روزی دیگر
خب فرزندان آقایان که در جریان اعتراضات کشته نشدند. اینها هم که کشته شدند خدا رحمت کند فعلا بچسب انتخابات را
باز فرزندان غالب آقایان (تاکیدا غالب و نه همه چرا که بعنوان نمونه فرزند وزیر اطلاعات سابق هم بین بازداشتی ها بوده) دستگیر و شکنجه نشدند.
سید محمد و نوع فکری او هم که اصلا نه با شخص ولایت فقیه مشکلی دارد و نه با اصلش
نه با حکومت مادام العمر نه با قدرت مافوق .
بارها هم گفته ما میخواهیم رهبری رهبر همه مردم باشد.
حال اگر رهبر هم خودش علاقه ای به اینکه رهبر همه نباشد و فقط در پی نور چشمی های خودنظیر نهادهای انقلابی و بسیج و سپاه باشد(رجوع شود به سخنان او در مراسم 14 خرداد 89 در باب میزان جذب و دفع سخنان اماک) بازهم سید بدنبال بزک کردن چهره این عروس است .
اول بهانه آزاد کردن زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده های کشته شدگان بعد از دو سال !!!! این که جواب نداد گفتند اگر به مردم ظلم شده به رهبری هم ظلم شده این به اون در !!!! حالا اگر این مردم نباشند رهبری بر چه کسی می خواهد حکومت کند خدا داند.
سلام دلرحم خسته نباشید. تحلیلهات و دنبال میکنم. تیترهای قشنگی میزنی
پاسخحذفسلام به شما دوست و همراه همیشگی
پاسخحذفاز محبتتون متشکرم
خوشحال میشم که نظراتتون رو هم داشته باشم
سربلند باشید