۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

بازی تحریم ها ، تضعیف قدرت انقلابیون


بیش از 6 ماه است جنگ در لیبی ادامه دارد و هنوز هواداران قذافی با قدرت در مقابل انقلابیون می ایستند و حتی با کمبود اسلحه و مهمات مواجه نشدند . انقلابیون پیشروی کمی دارند و عموما تلفات بالا.
 
براستی امروز اسلحه و مهمات نظامیان قذافی از کجا تامین می شود ؟
 
وقتی به موقعیت کنترل شهرها می نگرید براحتی متوجه میشوید که طرابلس(پایتخت) از همه سو چه دریا و چه خشکی محاصره است . کل لیبی هم منطقه ممنوع پرواز . پس حتی مایحتاج اولیه برای ساکنان آن چطور تامین میشود؟
 
چرا بمباران ناتو یک خط در میان است ؟ چرا یکبار برای همیشه قال قضیه کنده نمی شود ؟آیا اگر ناتو بخواهد نمی تواند با بمباران پیاپی راه را برای عبور انقلابیون هموار کند؟ پس هدف چیست ؟

 
وقتی بهار عربی شروع شد در کمتر از 3 ماه بیش از 7 کشور عربی با آن درگیر شد.سرعتی که دومینوی آن حاکمان دیکتاتور عرب و غیر عرب منطقه(از جمله ایران) را به وحشت انداخت .

این سرعت کلیه معادلات را برهم میزد خب هیچ کس هم نمی خواهد همه جهان یکباره به هم بریزد
امروز از آن سرعت رو به رش فقط سوریه انده (آنهم بدلیل رشادت فوق تصور)و اندکی لیبی و هر از چند گاهی یمن.
حال چرا آن همه هیاهو به یکباره ساکت شد؟
یقینا یک بخش آن به پتانسیل انقلابیون در هر کشور مربوط است که زمینه اعتراض وجود داشته باشد یا نه .در این هیچ شکی نیست  یعنی اولین حرکت با مردم هر کشور است . اما یک جنبه دیگر آن هم فرسایش موج است .
2 کشور عمده درگیر یعنی سوریه و لیبی امروز در بد ترین شرایط ممکن هستند
تلفات فوق العاده بالا عملا کمترین پتانسیل موجود در هر کشور را هم نابود میکند
چرا که در بازی هزینه و فایده تلفات چند هزار نفری منطقا رد است
با این وضعیت انقلاب بصرفه نخواهد بود
پس اگر امروز انقلابیون در لیبی نمی توانند پیشرفت کنند
اگر در سوریه با وجود این همه جنایت فقط چند تحریم آبکی برای مقامات حکومتی در نظر گرفته میشود هدف همانا کاهش سرعت انقلاب ها و سبک سنگین کردن بازی هزینه و فایده است

عدم اجازه ورود فلان مقام ارشد به فلان کشور ، مسدو کردن دارایی های همان مقام و...و...
جنس این تحریم ها از جنس همان بازی موش و گربه است.
حال ما این وسط مانده ایم بین موش و گربه بازی حکام داخلی و حکام خارجی

چه کنیم که در جهان سوم تنها مخیل به انتخاب بین استکبار (دیکتاتوری داخلی) و استعمار(دیکتاتوری خارجی )هستیم
اگر مجالی بود در مقاله بعدی از این موضوع میگویم  


۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

سوریه فخر جهان عرب


براستی بشار اسد چه کار دیگری میتوانست بکند که نکرد؟با توپ و آر پی جی بر مردم کوبید،با تانک از روی مردم رد شد....
نوع دیگری از جنایت به ذهن شما میرد که به اسد و هم پالکی های آدم خوارش در جمهوری اسلامی کمک کند ،شاید اعتراضات را مهار کند؟
بیش از 2400 شهید و تعهد مردم سوریه به شرکت در تشییع جنازه شهدا برغم آنکه میدانند ممکن است در همین مراسم مورد هدف قرار گیرند و فردا روز برگزاری مراسم خودشان باشد ، نشانه چیست؟
وقتی تانکها و تیر اندازان را جلوی خود میبینند و انگار به هر قیمتی باید تشییع جنازه تا نقطه موعود پیش برود نشانه چیست؟
من حقیقتا نه جوابی برای آن دارم و نه ذهنم سابقه تا ریخی مشابهی می یابد

اگر جای پلیس انگلستان ، پلیس ایران یا ارتش سوریه بود از معترضان فقط جنازه بر جای می ماند

 
چند روز است  لندن در پی کشته شدن یک جوان که احتمال قتل آن توسط پلیس می رود ، با آشوب روبرو است  
خانه ، ماشین ، سطل زباله!!! بی هیچ دلیلی به آتش کشیده می شود
به فروشگاهها حمله و غارت می شود . جمع معترضان شاید به هزار نفر هم نرسد و پلیس لندن بیش از تهاجم حالت تدافع دارد .
تلویزیون ها اعتراضات را زنده پخش میکنند و این پخش مستقیم  انفعال پلیس را بیش از پیش برجسته می کند .
با خود گفتم  دلیل آن پخش زنده و این انفعال چیست ؟ چرا پلیس فقط تظاهر کنند گان را دنبال میکند ؟ نه باتونی می زند نه گاز اشک آوری ؟نه تک تیر اندازی!!!
نه با ماشین از روی مردم رد می شود و نه حتی از روی پل آنان را پرت میکند؟
تازه پلیس می ایستد و سنگ می خورد و سر آخر سنگها را جمع کرده و پرت میکند(البته نه به مردم ، که به کناری!!!)جل الخالق
باز با خود گفتم ،اگر بدلیل ضعف تکنولوژی مجبوریم از جهان اول این همه واردات داشته باشیم حداقل این پتانسیل را داریم تا با اعزام نیروی کار آزموده و ماهر و صادرات خدمت چه در بخش مشاوره و حین اعتراض و چه پس از آن(کهریزک و...)بخشی از تراز تجاری منفی شده  را پوشش دهیم!!!!خب بالاخره این هم از مزایای روی کار آمدن جمهوری اسلامی است
شاید این گفتار مسخره  باشد اما هر چقدر این مضحک است ، اعتراض وزارت خارجه و درخواست برای خویش تن داری پلیس لندن مضحک تر است .
---------------------------------------------------------
پی نوشت: 
امروز که 48 ساعت از آن روز میگذرد میفهمم که دولت انگلستان با باز گذاشتن دست معترضان ، عملا دست آنها رو کرده و ماهیت واقعی اعتراضشان (دزدی و غارتگری و...) را نشان داد . امروز نظر افکار عمومی با دولت است .
 

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

اسراییل,کشوری که هزینه حیات آن را باید مردم منطقه بپردازند

اگر در ایران مردم برای آزادی وحذف دیکتاتوری تلاش کنند ،اولین اتهامی که به آنان چسبانده میشود همکاری با اسراییل است و به این بهانه باید اعدام شوند

اگر از 160 کشور حاضر در سازمان ملل 115 کشور ، وجود کشور فلسطینی آنهم فقط محض خالی نبودن عریضه برسمیت بشناسند ، بازهم آمریکا و چند کشور دیگر تهدید به وتوی آن خواهند داد تا مبادا منافع اسراییل به خطر نیافتد

اگر حتی اوباما برای رسیدن به صلح در خاورمیانه از شهرک سازی انتقاد کند ، با واکنش شدید نتانیاهو (رییس دولت اسراییلی )مواجه خواهد شد
انگار تو گویی آمریکا به اسراییل بدهکار است
 
اگر در سوریه مردم برای آزادی هزار برابر هم خون دهند ، چون امنیت اسراییل و جولان در خطر است ، حداکثر تلاش جامعه جهانی میشود بیانیه در محکومیت جنایت. چراکه شاید هیچ کس بهتر از بشار اسدی که نه یک موشک شلیک کرده و نه در فکر آزاد کردن جولان  است(و بالعکس تانکها را روانه شهرهای سوریه کرده ) به نفع اسراییل نباشد 

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

اصلاح طلبان , ترمز سقوط نظام

گویا هر چقدر راجع به انتخابات میگویند و می نویسند , داستان نا تمام و البته هدفمند بازی اصلاح طلبان پایانی ندارد
یک روز خاتمی نثری می پراند
یک روز یار نزدیک شیخ مهدی از او تبری می جوید یک روز کواکبیان از موسوی
یک روز مهاجرانی از عدم وجود لکه میگوید و یک روز نبوی از تعادل 
که البته در امتداد همان مسیر لکه بینی است
من به هیچ عنوان این بازی موش و گربه را یک اشتباه نمی دانم که به عکس یک برنامه هدفمند برای بزک کردن عروس نظام است
پس آنچه میگویم برای روشن کردن ذهن خودمان است وگرنه این بازی  سر دراز دارد
چرا که وظیفه خطیر حفظ نظام قطعا یک پایش بر دوش اصلاح طلبان ولایت مدار است 
در هر برهه که نظام با بحران  مشروعیت مواجه شد ,این اصلاح طلبان بودند که وظیفه هویت بخشی به آن را داشتند زیرا که مشروعیت زایی از دهان حسین شریعتمداری قطعا نتیجه عکس خواهد داشت
 
 
فرصت زیاد است تا اسفند ماه و اینقدر این کش و قوس ادامه خواهد داشت تا قبح عدم شرکت در انتخابات بریزد 
دایره هم هر روز تنگ تر میشود
امروز دیگر نوبت اصلاح طلبان خارج شده از نظام !! در خارج از کشور است که ندای توبه سر دهند 
توبه از چه؟؟از مردمی که همراه آنان شدند و آنها را معروف کردند

و به بند بند آن میپردازد 

آقای نبوی فرمودند
به نظر من، "ما" مردم ایران اصولا به دلایل مختلف با موضوع انتخابات مشکل داریم. ممکن است مشکل بیشتری با یک انتخابات غیرآزاد داشته باشیم، اما با انتخابات آزاد هم مشکل داریم. من مطمئنم اگر انتخابات با نظارت سازمانهای بین المللی هم انجام بگیرد، مشکل بسیار جدی خواهیم داشت، چرا که عده زیادی خواهند گفت: "یعنی یک مشت خارجی، واحد خارجی برای ما مشت است، باید بر کار ما نظارت کنند؟" حتی اگر همین الآن شخص آیت الله خامنه ای شرایط خاتمی و موسوی را بپذیرد، و همه را هم رعایت کند، اولین مشکل ما این خواهد بود که " اگر به نفع خودش نبود، هرگز حاضر نمی شد انتخابات آزاد اعلام کند
آقای نبوی گویا نمی دانند که آنکه برای نظام شرط میگذارد شخص سید علی خامنه ای است و بس 
آنکه به رای مردم و حق مردم احترام نمی گذارد دقیقا خود سید علی خامنه ای است 
هنوز مدت زمان زیادی از روزهای انتخابات گذشته نگذشته است که مردم دچار فراموشی شوند
آنکه در فردای روز انتخابات و بدون تمام شدند شمارش رای ها تبریک گفت که بود؟آنکه وجود 11 میلیون تقلب در انتخابات را غیر ممکن خواند و نتیجه بررسی شورای نگهبان را از پیش و روز نماز جمعه تعیین کرد که بود؟آقای نبوی نمی داند که اساسا با فیلترینگ ابتدایی و انتهایی شورای نگهبان منصوب رهبر انتخابات معنا ندارد؟
      از نظر ما به هر حال هر کاری که مورد پذیرش حکومت باشد، توطئه ای است علیه ما، حتی اگر آن کار خواسته خود ما باشد. امیدوارم نگوئید که مردم چنین فکر نمی کنند. به من چند نشانه بدهید که بعد از عقب نشینی یک حکومت ما آن را توطئه ای برای حفظ حکومت فرض نکرده باشیم. از عقب نشینی شاه در مقابل انقلاب تا عقب نشینی آیت الله خامنه ای در مقابل خاتمی و چندین مورد معدود دیگر که همیشه آن را توطئه حکومت قلمداد کرده ایم

اتفاقا عقب نشینی شاه توطئه ای بود برای متوقف کردن نوار انقلاب 
اتفاقا امتیاز دادن الکی بشار اسد هم همین نیت را دارد 
کما آنکه برگزاری برنامه هایی نظیر دیروز امروز فردا پس عاشورا و قطع آن بعد از دو جلسه همان نیت را داشت
پس توطئه است و اتفاقا آنکه بیش از حد توهم توطئه دارد شخص رهبری است که همه چیز را به آمریکا و اسراییل و جریان انحرافی و فتنه و منافق و سلطنت طلب و غیره نسبت میدهد

قانون گريزی و ميل به خشونت
این سرفصل با آن اسم با مسما اش یقینا برازنده حکومتیان است و بس
آقای نبوی میل به خشنوت در مردم بیشتر است یا در امت همیشه در صحنه حزب الله ؟ میل به خشونت در بین سبز ها بیشتر است یا آنانکه هاله سحابی را کشتند ؟
میل به خشونت برای انصار تعریف شده یا برای اعوان؟

اشکال ما به خاتمی هم از همین جاست، چرا که معتقدیم او می خواهد در چارچوب قانون عمل کند. شاید تاکید بسیاری بر این که وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی مانع بسیاری از آزادی ها می شود، به نظر منطقی برسد، ولی بیایید کمی واقع نگر و منطقی نگاه کنیم. بسیاری از کسانی که قانون اساسی موجود را مانع همه چیز می دانند، حتی یک بار هم آن را نخوانده اند. به نظرم بهانه ولایت فقیه بهانه خوبی نیست

و اما داستان تکرای حرکت در چارچوب قانون فعلی
شما که داستان ولایت فقیه را خوب میدانید حتما به این مسئله هم آگاهید که عمود خیمه نظام فصل الخطاب تمام حرف هاست 
اگر 70 میلیون هم یک چیز بگویند و او چیز دیگر , آن چیز دیگر ملاک عمل است برای این 70 میلیون 
این عین حقیقتی است که امروز در جریان است 
اگر حتی بدنه 24 میلیونی (بگفته خودشان )بخواهد تمایل به ارتباط با آمریکا نشان دهد این یک نفر همه آن 24 میلیون را به کنار خواهد زد
اگر بدنه24 میلیونی دولت برآمده از رای(بگفته خودشان )بخواهد وزیرعوض کند رهبری مانع میشود
کما اینکه در همان دوره که شما در ایران بودید از تغییر قانون مطبوعات مانع شد 
همانطور که از طرح نظارت بر نمایندگان مجلس حمایت میکند
و قس علی هذا    

من معتقد نیستم که ما حاضریم انقلاب کنیم و هزینه آن را بپردازیم، اما مطمئنم که دوست داریم دیگران هزینه انقلاب کردن را به شکلی که ما می خواهیم بپردازند و ما در کشوری زندگی کنیم که همه چیز آن همانطور باشد که دوست داریم. البته یادمان می رود که قبلا یک بار انقلاب کردیم و صد بار از آن کرده پشیمانیم، وقتی درباره آن انقلاب حرف می زنیم، اصلا یادمان نمی آید که ما هم در آن انقلاب حضور داشتیم. تقریبا همه بزرگان سیاست و بخصوص انقلابیون و مخالفان طوری درباره انقلاب حرف می زنند، انگار آن انقلاب در الجزایر اتفاق افتاده و آنان در آن حضور نداشتند. چند بار در ایران حرکت های اصلاحی اتفاق افتاده وغالبا به دلیل هیجان زدگی و احساساتی شدن ما، به انقلاب یا شورش تبدیل شده و همه دستآوردهای آن از میان رفته است. می خواهم بگویم که این میل به انقلاب و فلک را سقف شکافتن و طرحی نو درانداختن، یک عادت ویرانگر اجتماعی ماست.


میگویند کوفیان آنگاه که نتوانستند بر معاویه چیره شوند حسین بن علی را تنها گذاشتند 
آنروز که مردم در کف خیابان قانون گریزی میکردند(البته بنا بر استدلال شما) چرا شما تز اسب تروا برای ارضای میل انقلابی میدادید؟
صبر کردید تا ببینید وزنه به کدام سو میچرخد
حالا که انقلاب نشد پس اصلاحات رو عشق است 
این ما حصل گفته های امروز اصلاح طلبان است
اما چه کسی می خواهد پاسخ خونهای به نا حق ریخته را بدهد؟
چرا در همان زمان از این فتنه گران !!!!تبری نجستید
چرا همان زمان این امیال انقلابی را به نقد نکشیدید
در اینکه ما با مصر تفاوت داریم و مردم امروز شرایطی دیگر شکی نیست اما قایم کردن استدلال غلط در پشت حرف درست  کاری غلط تر است

این که فرمودند خامنه ای معتدل ترین فرد در نظام است فقط از آنجا درست است که خط اعتدال او برای امت حزب الله بوده و لا غیر 
او در حرکت در این خط کاملا معتدل بوده و هیچ گونه نرمشی برای اصلاحات نشان نداده است
او همیشه پشتیبان حزب الله بوده و در این خط اعتدال حمایت !!!ذره ای کوتاه نخواهد آمد
اما تمام این شامورتی بازی ها در این جا خلاصه میشود
شاه سقوط کرد چون استبداد به آن درجه رسیده بود که جز مشتی متملق کسی دور شاه نبود
آنروز هیچ روزنامه  ای حق انتقاد از خاندان پهلوی را نداشت 
و نهایتا به سقوط انجامید
امروز سوریه هم دچار انقلاب است چون هیچ جایی برای انتقاد نیست  و در مجلس فقط برای بشار شعر میخوانند
و به امید خدا سقوط نزدیک است

مسیر امروز ایران هم همین است  استبداد مطلق
آنکه باید جلوی این سقوط را بگیرد کسی نیست جز اصلاح طلبان

۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

بصیرت توده اعتراضی

روزی که شعاری با مضمون نه به اصل ولایت فقیه داده شد , خیلی ها شاید از جمله خود من, دلیلی برای بیان آن در آن  شرایط  نمی دیدیم چه بسا آن روزها هدف چیز دیگری بود 
آن روز استنباط ما این بود که توده مردم شاید مسیر را به انحراف میبرد 
اما هر آنچه از سطح حادثه گذشت ریشه و علت ماجرا نمایان تر شد و حقانیت کلام مردم روشن تر
امروز نیز که گزارش انتقال چند هزار بشکه نفت در روز و پرداخت چندین میلیارد دلار به سوریه افشا شد , شعار نه غزه نه لبنان بیش از پیش نشان دهنده بصیرت جنبش در شناخت عمق ماجرا بود
شعاری که بعضا حتی از جانب بعضی مدعیان , انحرافی قلمداد شد ,خود بیانگر آن بود که حمایت معنوی حکومت فقط یک لوا برای انتقال پول بیت المال در جهت منافع شخصی حاکمیت بوده است و بس   

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

رد پای سفیر


پس از 4 ماه و اندی تظاهرات مردم سوریه بالاخره یک نشانه از تحرک کشورهای قدرتمند درباره سوریه هم نمایان شد
بررسی سود و زیان این حرکت قطعا دو جنبه دارد
جنبه اول آن 
تحرکی است  که در ظاهر میتواند به نفع مردم سوریه برای نجات از دیکتاتوری اسد استنباط شود 

و شاید


اما در جنبه دوم و در پشت پرده شاید حاکی از خیانتی دو جانبه باشد


   
وقتی سوریه ای که  مدتها مستعمره فرانسه بوده و فردی چون صالح العلی(که حتی یک روز جمعه  تظاهرات هم به نامش نامگذاری شد )بنای مبارزه با استعمار فرانسه نهاده و فرانسوی ها را از سوریه بیرون رانده
وقتی جایگاه آمریکا هم بدلیل حمایت از اسراییل و هم مرز بودن سوریه و اسراییل و اشغال بخشی از خاک سوریه (جولان)و همچنین  اتفاقاتی که در عراق افتاده وضعیت بهتری از فرانسه ندارد

آنگاه حضور این سفرا نه تنها به سود قیام که عملا به ضرر آن تمام میشود
امروز که نظرات کاربران عرب را در زیر صفحات فیس بوک و یوتوب میدیدم تا حدی دال بر همین موضوع بود
عصبانیت از استقبال از سفیر و نظراتی با عنوان انقلابیون سفیر


حضور این سفرا در شرایطی که تانکها شهر را محاصره کردند و حتی نیروهای دولتی حکومت اسد قادر به ورود بدون اجازه به شهر نیستند بسیار تعجب بر انگیز است
وقتی سابقه فعالیت سفارتخانه های خارجی  حتی در همین ایران و  در ایجاد تحرکات اجتماعی و رهبری مبارزات برای بسیاری هنوز تداعی کننده همان دوران است

وقتی تا دیروز انگ دخالت خارجی در اعتراضات فقط یک تهمت از حکومت سوریه بود امروز با این نمایش ,این اتهام برای بسیاری جنبه محکومیت پیدا میکند

حالا در پشت پرده , اسد اجازه ورود سفرا را میدهد و در جلوی پرده اتهام همکاری انقلابیون با آمریکا را راحتتر به خورد هواداران خود میدهد
-------------------------------------------------------
پی نوشت : خود من همیشه از عدم حمایت کشورهای قدرتمند از انقلاب سوریه انتقاد کرده و میکنم اما آیا این سبک حمایت به سود انقلاب مردم تمام خواهد شد؟    
 

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

مردانی به وسعت یک ایران



یک تار موی شما را با دنیایی از مردمان منتقد زیر لحاف عوض نمی کنم
حقیقتا ایران آزاد به وجود شما نیازمند است
درود بر شرفتان


راستی چند نفر از اعتصاب غذا با خبرند؟؟؟؟

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

اندر باب آشتی ملی

پس از انقلاب و علی الخصوص پس از سال 67 که قانون اساسی تغییر کرد  یک چیز همیشه پای ثابت نظام ما بود.
هر گاه تاریخ انتخابات در سالنامه آن سال قرار گرفت
بحث بر سر شرکت در انتخابات و دادن اندک فضای باز سیاسی و استفاده از حق رای !!!! و رفرم مدنی و .... مطرح میشود
این پای ثابت تا پیش از انتخابات چنان محکم میشود که گویی در یکی از نیمه دموکراتیک ترین کشورهای دنیا زندگی میکنیم
صحبت از رضا خان اسلامی و آزادی مطبوعات و عدم برخورد با مقوله حجاب و آزادی انتقاد از رهبری (البته از طریق دفترشان نه عمومی !!!!)کمترین سرابی است که توسط حاکمیت به نمایش در می آید
اما همین پای ثابت دموکراسی به مجرد اتمام انتخابات چنان قطع میشود که گویی اصلا پایی وجود نداشته
بعد از انتخابات آنچه حجت است و فصل الخطاب , صحبت های رهبری است.

اما چرا باید چنین انتخاباتی برگزار شود ؟
حاکمیت در این مدت نشان داده برای قانع کردن هواداران خود ( در باب مسئله آزادی رای و عدم وجود دیکتاتوری )و نه برای جریان مخالف , نیاز شدید به برگزاری این رفراندم جمهوری اسلامی دارد(حالا خودتان قضاوت کنید انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری چه ارتباطی به رفراندم جمهوری اسلامی دارد؟؟؟)


شوق و اشتیاق پیش از انتخابات مسئله ای که باید بهر شکل ممکن ایجاد شود
و لزوما جز با ایجاد دو جبهه امکان پذیر نمی باشد

در دوره اصلاحات علیرغم شرایط بهتر اقتصادی و با وجود اندک فضای باز سیاسی که هر چه به انتهای دوره اصلاحات رسید کمتر و کمتر شد , این وظیفه خطیر به گردن اصلاح طلبان سپرده شد.
اما اصلاح طلبانی که درشان افراطی ها هم بودند(البته از منظر آقایان)
اصلاح طلبان ذره به ذره تسویه شدند. یا به زندان افتادند یا مجبور به فرار شدند تا ماند انچه امروز اصلاح طلبان در عمل ولایت مدار هستند


اینها که دیگر رمق ویترین شدن برایشان نمانده
جریان به زعم آقایان انحرافی هم که توانایی تحریک پایگاه های اجتماعی را ندارد
پس چه کنیم ؟

راه حل بهره گیری فرصت از تهدید است

یعنی اگرچه نزاع قدرتی در بالای حاکمیت بین احمدی نژاد و خامنه ای هست .

اما این نزاع میتواند منافعی هم برای نظام(نظام هم که معلوم است چه کسی است)
این بازی,بازی مرگ ,اگرچه جزیی باشد ولی باید آنچنان عمیق بنماید تا بیننده حتی جرات شک کردن نداشته باشد


از طرف دیگر چه این بازی حقیقی باشد چه سیاه بازی . ورود اصلاح طلبان دست چندم بی خطر که حداکثر توانشان ایراد گرفتن از معاون وزیر است !!!بمراتب بهتر از افراد همان جریان موسوم انحرافی با احتمال تشنج است .



اما آقایان اصلاح طلب گویا نمیدانند خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
روزی صحبت از آشتی و بخشش این و آن است.
روزی جلسات محرمانه
و روزی دیگر
خب فرزندان آقایان که در جریان اعتراضات کشته نشدند. اینها هم که کشته شدند خدا رحمت کند فعلا بچسب انتخابات را
باز فرزندان غالب آقایان (تاکیدا غالب و نه همه چرا که بعنوان نمونه فرزند وزیر اطلاعات سابق هم بین بازداشتی ها بوده) دستگیر و شکنجه نشدند.
سید محمد و نوع فکری او هم که اصلا نه با شخص ولایت فقیه مشکلی دارد و نه با اصلش
نه با حکومت مادام العمر نه با قدرت مافوق .
 بارها هم گفته ما میخواهیم رهبری رهبر همه مردم باشد.

حال اگر رهبر هم خودش علاقه ای به اینکه رهبر همه نباشد و فقط در پی نور چشمی های خودنظیر نهادهای انقلابی و بسیج و سپاه باشد(رجوع شود به سخنان او در مراسم 14 خرداد 89 در باب میزان جذب و دفع سخنان اماک)  بازهم سید بدنبال بزک کردن چهره این عروس است .
اول بهانه آزاد کردن زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده های کشته شدگان بعد از دو سال !!!! این که جواب نداد گفتند اگر به مردم ظلم شده به رهبری هم ظلم شده این به اون در !!!! حالا اگر این مردم نباشند رهبری بر چه کسی می خواهد حکومت کند خدا داند.